به مامانم گفتم از اجتماع بدم میاد و تحمل مهمونی برام عذابه لیکن مایل به شرکت در مهمانی خدا نیستم شماها برید خوش بگذره:دی)

داداشم امروز به طور رسمی اتاقمو جارو زد بعدم گردگیری کرد

در ایام قرنطینه رابطه عشقی بسیار عمیقی بین من و غذاهام برقرار شده ،وقتی که میبینم تو قابلمه اضافه موندن واقعا آروم و قرارم رو از دست میدم و(این قسمت چرا چاق میشویم:|)

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها