●سه دقیقه پیش در حالی که‌کاملن هوشیار بودم متوجه شدم بستنی تو قاشقمو اول فوت میکنم بعد می خورم:||||||||||||||||||||||

●خانوم آ یه ساعت پیش پیام داده که خب چون تعطیله و فلان کل کتابو خودتون طراحی کنید و رنگ کنید و لباساتونم خودتون بسازید و خب فاجعه اصلی این نیست فاجعه اصلی اون بچه های روانی ای هستن که پیامشو ریپلای میکنن و تشکر میکنن ازش با استیکر قلب و از اینجا تا جاده قزوین پرانتز:))))))

چند تا موضوع اینجا مطرحه

یک اینکه اگه که ما خودمون سبک رنگ آمیزی و اینارو بلد بودیم که خب چرا آموزش پرورش به این حقوق میده

دو اینکه همیشه غر میزد کتاب آشغاله یهویی چجوری به کتاب ایمان آورد،لعنتی متحول

سه اینکه بچه با چه منطقی ازش تشکر میکنن مثلن مرسی که پارمون‌کردی یا مرسی که با این پیام متوجهمون کردی هنوز همون عوضی هستی که بودی یا نمیدونم والا:/

.

راستش الان عصبی نیستم یعنی سر سوزنی عصبانیت و ناراحتی ندارم و یک ساعته تمامه داریم با هاجر و مرضی ابعاد مختلف این رخداد رو بررسی میکنیم و می خندیم و این کاملن نشون دهنده ی اینه که ما واااقعا هیچ چیزی برای از دست دادن نداریم:/

حتی از اونجایی که من بعد سه هفته این جمعه امتحان ندارم بچه ها رو دعوت کردم خونمون تا سه تایی دور هم‌جمع شیم و با هم کارامونو انجام ننندیمم))

.

به هر حال بزرگترین دستاورد سه سال هنرستان درس خوندن رسیدن به این حجم از به کتف گرفتنه:))

و بزارید از بزرگترین دلخوشی روزم رونمایی کنم اینو از تو استیکرای معلمم پیدا کردم 

لعنتی استیکرش خدااااااااااسسسسسسستتتتتتت


مشخصات

آخرین جستجو ها