سه شنبه بدترین دعوای عمرم رو با داداشم کردم،ما معمولا فوش هایی که بهم میدیم از بیشعور نمیکنه،یعنی من اینقدر عصبی بودم هرچی از دهنم درومد بارش کردم والدینمم که همیشه دخالت میکردن از شدت وحشتناک بودن اوضاع هیچی نمیگفتن فقط یه گوشه وایستاده بودن تا در صورت کتک کاری احتمالی جدامون کنن

به صورت جدی نود درصد تقصیر داداشم بود اون ده درصد اشتباه منم این بود که بهش اعتماد کردم!!

ببین یکی از وسیله هاش دست منه و خونه رو زیر رو کرده دنبالش منم در حالی که میدونم واقعا بهش نیاز داره اصلن به روی خودم نمیارم

و کلن نمی بینمش یه طوری که نیست انگار و راستش واقعا این حجم از عوضی بودن داره بهم حال میده چیز اضافه بر سازمانی نیست که جبران‌ کار خودشه:///

دو روزه کاملن مشغول طراحی ام و بخش خوبش اینه که کلی آهنگای قدیمی زد بازی رو گوش کردم و کلی خاطره زیبا برام زنده شد:(

راجب بخش بدشم نمیخوام حرف بزنم:(


مشخصات

آخرین جستجو ها